Web Analytics Made Easy - Statcounter

محسن ناصحی، محمد خادم و مبین اردستانی از شاعرانی هستند که در وصف مولا علی (ع) شعرهایی سروده‌اند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، در آستانه میلاد با سعادت امام اول شیعیان، امیرالمومنین حضرت علی (ع) چند نفر از شاعران کشورمان شعرهایی سروده‌اند.

اولین شعر را مبین اردستانی سروده است که در ادامه می‌آید:

ای بی‌کران که هرچه جهان مبتلای توست

هستی نفس-نفس نفسش در هوای توست

جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان

جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست

در عرش و فرش و هرچه جهان‌های مختلف

هر کس که هست، بوسه‌دهِ خاک پای توست

خورشید ذرّه‌ای‌ست که همواره روز و شب

پرّان در آستانهٔ ایوان‌طلای توست

صبح از کرانه‌های سکوت تو جاری است

شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست

جان ریزه‌خوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست

دل خوشه‌چینِ ملتمسِ ربنای توست

تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم

چشمان ما هنوز به دست دعای توست

دل را چه غم، غریبِ دو عالم اگر شود؟

در قبر و در قیامت اگر آشنای توست

پیوندِ غیر، سست‌تر از تار عنکبوت

رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست

ردّ و قبولِ عامه نیرزد به ارزنی

هر آینه رضای خدا در رضای توست

 

شعر بعدی را محمد خادم سروده است که در ادامه می‌آید:

هم دلبر و دلاور و دلدار مرتضی

هم سرور و سر آمد و سردار مرتضی

جان ِ گرو گذاشته در لیلة‌المبیت

دلواپسیِ امنیت ِ غار مرتضی

در سجده‌هاش گفته: انا عبدک الذّلیل

در جنگ‌هاش صفدر و قهّار مرتضی

هر جا که ایستاده چه سجاده و چه جنگ

دارد به بندگی تو اصرار مرتضی

انگار کار کرده ترازو ترازتر

وقتی گذشته از سرِ بازار مرتضی

هر جا گره به‌کار می‌افتاد، جبرییل

می‌گفت یا محمد، بگذار مرتضی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

دیوارِ دینِ حق و درِ شهرِ علم بود

اما چه دید از در و دیوار مرتضی؟

در کربلا به هر طرفی می‌کنم نگاه

تکرار توست حیدر کرار، مرتضی

 

محسن ناصحی هم دیگر شاعر کشورمان است که در رثای امیرالمؤمنین شعر سروده است:

یکی خیریّه برپا کرد و با مردم دعا می‌خواند

یکی بر روی منبر از مضرّات ریا می‌خواند

دهان باز دکّان شاهد اخلاص حاجی بود

که نزد مشتری اذکار خود را پر صدا می‌خواند

به حکم اینکه اَلکاسب حبیبُ الله، در بازار

اذان را بر در دکّان به آواز رها می‌خواند

صف اوّل، صف مدّ والضّالین مؤمن‌هاست

به این علّت نماز ظهر را حاجی رسا می‌خواند

یتیم خانه‌ی همسایه، نا آرام می‌خوابید

ولی شیخ محل با صوت غلوش هل أتی می‌خواند

در این هنگامه‌ها از ماورای غفلت تاریخ

علی در کوچه‌های کوفه از خوف و رجا می‌خواند

علی مشغول بازی با یتیمان بود، وقتی که

کسی چون إبن ملجم در نمازش إهدنا می‌خواند

به گمنامی علی سر در تنور خانه‌ها می‌برد

و از شرمندگی‌هایش به گوش شعله‌ها می‌خواند

علی خیریّه‌اش را روی دوش خود بنا می‌کرد

کُمیلش را به زیر کوله‌باری از غذا می‌خواند

بپرس از پیرمرد کور ساکن کنج ویرانه

که بود؟ آن ناخدایی که برایش از خدا می‌خواند

تنالوا البرَّ حتی تُنفقوا ممّا تحبّون را

علی در همنشینی با فقیر بینوا می‌خواند

نماز زاهدان صرف ادای طا و ظا می‌شد

علی ذکر رکوعش را در احسان و عطا می‌خواند

اگر ایثار چون انسان زبان می‌داشت، می‌دیدی

که در تعریف انفاق از علی ّ مرتضی می‌خواند

مگر جای قدم‌هایش بیاموزد به ما او را

که سلمان هم علی را از زبان ردّ پا می‌خواند

شب قدر از کنار کوچه‌ی تاریخ رد می‌شد

صدای فُزتُ می‌آمد، نفهمیدم، مرا می‌خواند

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: امام علی ع شعر آیینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۴۳۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(عکس) روایت غم‌انگیز رسول خادم از گفتگو با دختر پابرهنه

رسول خادم پیشکسوت کشتی ایران که این روزها در کنار مردم سیب‌زده سیستان و بلوچستان حضور دارد با انتشار تصاویری از یک دختر پابرهنه نوشت:

ازش پرسیدم؛ خواهرته؟!

سرش رو به طرف بالا تکون داد، یعنی نه …!

گفتم؛ اینا وسایلِ خونه شماست؟ رو فرشی و کاسه و … اینایی که روی زمین افتاده رو میگم؟

نگام کرد …!

یه هو دیدم چشاش پُر اشک شد …

به هم ریختم! آخه این چه سوالی بود من کردم!

اشک آرام از گونه اش روان شد …

اصرار من به اینکه درست میشه دختر عزیزم هم، هیچ فایده‌ای نکرد …

پای برهنه …

بچه به بغل …

روی گِل‌ها …

با چشم گریون …

قدم برداشت و رفت …

ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی

سیستان و بلوچستان

روستا‌های اطراف شهرستان کُنارک

 

 

دیگر خبرها

  • کنایه روحانی به جنجال ساخت مسجد در پارک قیطریه
  • صدیقه خادم نایب رییس بانوان فدراسیون کبدی شد
  • شعر فارسی فلسطین به دست عرب زبانان نمی‌رسد
  • کنایه حسن روحانی به جنجال ساختن مسجد در پارک قیطریه/ مگر در انقلاب کسی را به زور باحجاب کردیم؟
  • زیباترین شعر‌ها از شاعران بزرگ و معاصر درباره معلم به مناسبت روز معلم
  • از ایران تا پاکستان/ شعر شاعر پاکستانی در استقبال از غزل رهبر انقلاب
  • شعر شاعر پاکستانی در استقبال از غزل رهبر انقلاب
  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • (عکس) روایت غم‌انگیز رسول خادم از گفتگو با دختر پابرهنه
  • خاطره مجری برنامه مشاعره از شاعران بنام ایران